نوسانات ارزی و تأثیر آن بر ارزش بازیکنان فوتبال ایران
مبحث نوسانات ارزی و چالشهای مرتبط با آن در فوتبال ایران به وضوح در مورد غندیپور نمایان شده است. این وضعیت نشاندهنده چالشهای عمیقتری در تعیین ارزش واقعی بازیکنان در بازار است.

ماجرای غندیپور امروز به عنوان نمونهای بارز از ارتباط مستقیم فوتبال ایران با نوسانات ارزی به تصویر کشیده شده است. باشگاه پیکان در راستای صدور رضایتنامه این بازیکن، مبلغ ۶۰ میلیارد تومان را پیشنهاد کرده است. اگر دلار را ۱۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم، این رقم معادل ۶۰۰ هزار دلار خواهد بود. اما با کاهش قیمت دلار و ورود آن به کانال ۸۰ هزار تومانی، خواسته پیکان به حدود ۶۶۶ تا ۷۵۰ هزار دلار افزایش یافته است.
سوالی که به وجود میآید این است: آیا غندیپور در همین یک هفته توانسته است پیشرفت فنی معادل ۶۶ تا ۱۵۰ هزار دلار را به دست آورد؟ یا اینکه این افزایش تنها نتیجه مستقیم افت قیمت دلار است که ارزش دلاری او را بالا برده است؟
به وضوح میتوان گفت که مسأله فنی در اینجا نقشی ندارد. حال اگر دلار به ۵۰ هزار تومان برسد، چه اتفاقی میافتد؟ در صورتیکه نرخ دلار ۵۰ هزار تومان باشد، مبلغ ۶۰ میلیارد تومان به ۱.۲ میلیون دلار تبدیل میشود. در اینجا سوال اصلیتر مطرح میگردد: کدام باشگاه ایرانی حاضر است برای یک بازیکن جوان ایرانی که سابقهای در سطح اول فوتبال جهانی ندارد، ۱.۲ میلیون دلار هزینه کند؟ یا آیا ترجیح نمیدهد همان مبلغ یا کمتر را صرف جذب بازیکنی باتجربهتر و شناخته شدهتر از خارج نماید؟
پاسخ این سوال واضح است؛ در بازار جهانی، اصول اقتصادی و فنی باید مورد توجه قرار گیرد. قیمتگذاری غیرمنطقی نه تنها به فروش کمک نمیکند، بلکه شانس دیده شدن و پیشرفت بازیکن را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. داستان غندیپور نشان میدهد که فوتبال ایران همچنان درگیر اعدادسازیهای داخلی است و به منطق بازار جهانی توجهی ندارد. ارزش دلاری یک بازیکن باید بر اساس قابلیتهای واقعی، عملکرد فنی و سابقه بینالمللی او ارزیابی شود و نه صرفاً بر اساس نرخ روز ارز. اگر هر کاهش در نرخ دلار باعث افزایش ظاهری ارزش بازیکنان شود، آنگاه کیفیتها به نسبت قیمت به حداقل ارزش واقعی خود خواهند رسید.